امان از غفلت

امان از لحظه ی غفلت که شاهدم هستی... یا صاحب الزمان (عج)

امان از غفلت

امان از لحظه ی غفلت که شاهدم هستی... یا صاحب الزمان (عج)

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

  • ۱
  • ۰

پرده اول:


زائران وقتی که معمولا به مشهد می روند

دست کم یک سر به « بازار رضا» هم می زنند

در عبور از حجره ها، شاگردهای خوش زبان -

با زبانی چرب آنها را صدا هم می زنند


چهره های حجره داران قدیمی پر ز نور

بس که با شمس الشموس اینجا مجاور بوده اند!

خوش به حال تاجران منصف بازار  که –

در تمام طول عمر خویش زائر بوده اند


بس که اینجا زائران جنس تبرک می خرند

هیچ دکانی نمی ماند دمی بی مشتری

غالباً زن ها به دنبال زرشک و زعفران

مردها هم در پی تسبیح یا انگشتری


بانوان باردار و مادران شیرده

در تکاپوی لباس کودک و نوزادی اند

نامزدهای جوان اینجا به قصد میمنت

در پی رخت عروس و حلقه ی دامادی اند


«یا علی» و «یا حسین» و «یا رضا» ، «یا فاطمه»

نیست دیواری در اینجا خالی از این نام ها

عکس دست حضرت عباس هم حک گشته است

با خطوطی غیر کوفی در تمام جام ها !


پنجه ی نورانی اش انگار می گوید : بایست!

ناگهان مثل مسافر پلک هایم می پرد !

جسم من را می گذارد توی بازار رضا ؛

روح من را سمت یک بازار دیگر می برد ...


  • واو . میم