امان از غفلت

امان از لحظه ی غفلت که شاهدم هستی... یا صاحب الزمان (عج)

امان از غفلت

امان از لحظه ی غفلت که شاهدم هستی... یا صاحب الزمان (عج)

  • ۰
  • ۰

خداحافظ رفیق

Khodahafez


مرتضی: چی میخوای مسلمم؟

مسلم: دلتنگ رفتنم.

مرتضی: مسلم دلش رو تو مشت حسین گذاشت و رفت کوفه. دیگه دلی نداشت که تو غربت کوفه بگیره یا تنگ بشه. اگر مسلمی چرا تسلیم نیستی؟ اگر دلدادی چرا بی دل نیستی؟

مسلم: دلم گرفته مرتضی. دلم گرفته. این همه چراغ، توی این شهر، هیچکدوم چشمامو روشن نمیکنه. این همه چشم توی این شهر، مرتضی، هیچکدوم دلمو گرم نمیکنه.
مرتضی اینجا همه میدون که زنده بمونن. هیچکس نمیدوه که زندگی کنه. این شهر همه اش شده زمین. دیگه آسمونی نداره این شهر. من دلم آسمون میخواد مرتضی. آسمون.

مرتضی: وقتی دلت آسمون داشته باشه چه تو چاه کنعان باشی چه تو زندان هارون، آسمون آبی بالا سرته.

مسلم: آخه از کجا این آسمونو پیدا کنم مرتضی؟

مرتضی: فقط چشماتو باز کن، تا آسمون چشمای صاحبتو بالا سرت ببینی. زمین و آسمون از چشمای اون نور میگیرن پسر. 
چشماتو رو خودت ببند مسلم. ببند...


دانلود

  • ۹۳/۱۱/۲۷
  • واو . میم

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی